https://srmshq.ir/14k68o
آثار هنری، میراثی ارزشمند از گذشتگان است که همواره سرشار از رمز و رازها و معانی مختلف و مرتبط با تفکر و عقاید مردمانِ اعصار گذشته است. این آثار، اطلاعات مفیدی از نحوۀ زیست، نگرش و مناسبات اجتماعی گذشتگان، در اختیار ما قرار میدهند. در این میان، مُهرها به سبب فراوانی و تنوع نقوش از اهمیت خاصی برخوردار بوده و بهعنوان یافتههایی باارزش در حفاریهای باستانشناسی به شمار میروند. شناخت انواع مُهر و آشنایی با نقوش و نحوۀ ترسیم آنها میتواند به شناختِ بیشتر و آگاهی از زندگی اجتماعی انسانهای ادوار گذشته منجر شود و لذت زیباییشناختی را در مذاق هنری انسانِ امروزی، سبب گردد. در مجموعههای مختلف هنری و موزههای گوناگون دنیا آثار متعددی از مُهرهای دورههای مختلف تاریخ ایران در دسترس است؛ اما با وجود سابقه طولانی صنعت مُهرسازی در ایران و کاربردهای فراوان آن، تاکنون مطالعات دقیق و منسجمی در امر شناخت و تحلیل نقوش حک شده بر روی مُهرها صورت نپذیرفته و منابع محدودی برای پژوهش در دسترس است. این پژوهش با هدف معرفی و شناخت نقوش حک شده بر مهرها (مُهرهای شخصی) نوشتاری کوتاه در این باب را در اختیار خوانندگان محترم ارائه میدهد.
كاربرد مُهر در مراودات اجتماعی از قدمتی بسیار برخوردار است و میتوان گفت با تاریخ تصویر برابری دارد. با وجود قدمت بسیار اما، همواره عاملی تجدید شونده بوده و امروزی، زیرا که کاربردی بودن و استفادههای متعدد، از خصوصیات مهم مهرها به شمار میرود. به لحاظِ تاریخی، شواهد بسیاری از کشفهای متعدد مهر در ایران در دست است و میتوان چنین بیان نمود: کاوشگران و باستان شناسان هر زمان به کشف آثار مختلف باستانی نائل آمدند گزارشهایی در خصوص کشف مهرهای متعدد ارائه دادهاند. مهرهای دکمهای شکل که از هزارههای ششم تا چهارم پیش از میلاد در مناطقی چون تپه حصار و تل باکون، تپهگیان و شوش به دست آمدهاند به قدمت حضور استفاده از مهر در زندگی انسانها اشاره دارند. باید افزود در عصر حجر تعویذها و دکمهها نقش مهر را در داد و ستد و زندگی اجتماعی انسانها ایفا میکردهاند؛ به عقیدۀ پژوهشگران، کاربرد دکمههای کشف شده با ساختاری محدب شكل که به لباس افراد دوخته میشدهاند، بهعنوان مهر و ابزاری برای نشانهگذاری بر روی اشیاء مختلف بوده است که این گمانه با پیدا نشدن جفت برای این دکمهها قوت مییابد.
نقوشِ حک شده بر مهرها، در ادوار مختلف تاریخ ایران همواره دچار تغییر و تحول بوده و به لحاظ قابلیت حمل و نقل آسان مهرها در بسیاری از مبادلات تجاری مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ ذکر این نکته به عنوانِ عاملی جهت اشاعه و نفوذ فرهنگ و تفکر ایرانی، و نمادهای مُلهم از آن در سایر کشورها به شمار میرود؛ در مقابل به دلیل تجارت و مراودات فرهنگی با نقاط مختلف دنیا، نفوذ فرهنگ سایر کشورها و پذیرش برخی از نمادها نیز در ترسیم نقوش روی مهرها مشهود میباشد؛ این مورد میتواند پاسخی برای بررسی نقشِ مهرهایی باشد که در تزئین آنها از نمادها و حیوانات بومی ایران استفاده نشده است.
استفاده از مهرها همواره به عنوانِ وسیلهای برای احراز مالکیت فردی به شمار میرفت، توجه به تعداد بسیار مهرهایی که درون مقابر به همراه متوفی دفن شدهاند این ادعا را قوت میبخشد. همچنین باید اشاره داشت در مهرهای ابتدایی با ایجاد سوراخی در بدنه، قابلیت استفاده به عنوان گردنآویز یا دستبند میسر گردید که این عامل سهولت حمل و نقل، به عنوان شیئی که غالباً توسط افراد حمل میشده است را به همراه داشت.
با بررسی مهرها و تحلیل نقوش حک شده بر مهرهای دوران باستانی، در تقسیمبندی کلی مهرها میتوان دو نوع مهر برشمرد: مهرهای استامپی و مهرهای استوانهای. علاوه بر این به سبب کاربردهای موضوعی مختلف، شکل مهرها در طول تاریخ مهرسازی همواره با تغییر همراه بوده است. طراحی بیرونی شکل مهرها به صورتهای هندسی همچون: بیضی، مربع، دایره و ... شاهدی بر این ادعاست. تنوع بسیار در استفاده از شکلهای تلفیقی و طراحیهای خاص در شکل بیرونی مهرها، سبب ایجاد و ترکیب تصاویر و کتیبههای نوشتاری بر روی مهرها شده است و به زیبایی این ابزار ارتباطی افزوده است؛ انسان در تمام اعصار حضور خود در هستی، همواره از هنر بهعنوان عاملی جهت تلطیف امور و زیبایی محیط و اشیای پیرامونش بهره برده که این نکته در ساخت و نقش اندازی بر روی مهرهای ایرانی مشهود و قابلاعتناست.
https://srmshq.ir/8a0ev9
اثر «آکادمی آتن» یک دیوارنگاره است، نقاشی دیواری قابل ستایش که رافائل نقاش جوان ایتالیایی بر دیوارهای کتابخانۀ کاخ واتیکان کشیده است. پاپ جولیوس دوم از رافائل سانتسیو ۲۵ ساله برای نقاشی اتاقهای کاخ واتیکان دعوت کرد. نقاشی «آکادمی» جمعی از فلاسفه و دانشمندان شهیر جهان را از سقراط تا ابن رشد در یک تصویر نشان میدهد که افلاطون و شاگردش ارسطو در کانون اصلی این اثر در حال گفتوگو با یکدیگر هستند. افلاطون با دست چپ کتاب مشهورش «نیمائوس» را گرفته و با دست راست به آسمان اشاره میکند که این اشاره به آسمان تداعیکنندۀ گرایشات ایده آلیستی و فراواقعگرایی اوست. کنار افلاطون، ارسطو دست راستش را موازی با زمین گرفته که نشانگر تفکرات واقعگرایانه اوست و با دست دیگر کتاب «اخلاقیات» خود را گرفته است. با وجود آنکه ارسطو شاگرد افلاطون بود، ولی به لحاظ فکری با افلاطون تفاوتهایی داشت. ارسطو قائل به تمایز مرزها در حوزههای مختلف فکری بود. مثلاً بوطیقا با فن شعر را از سایر آثارش جدا کرد. شاید بتوان مهمترین تفاوت ارسطو و افلاطون را در این دانست که افلاطون ریاضیدان بود و ارسطو زیستشناس. افلاطون اهمیت چندانی به عالم محسوس نمیداد و به جهانی ورای این عالم یعنی به عالم مُثُل میاندیشید. ارسطو اما حقیقت فلسفی را در دل طبیعت محسوس جستوجو میکرد، او به عالم مُثُل اعتقادی نداشت که البته خود افلاطون نیز در رسالۀ «پارمیندس» به اشکالات این نظریه اشاره کرده بود. به اعتقاد ارسطو همه چیز در طبیعت در حال تغییر است، هیچ چیزی همیشگی و جاودان نیست و تنها چیزی که در جهان ثابت است خود اصل «حرکت و تغییر» است که این حرکت، هدف و غایتی دارد که آن غایت کمال مطلوب یا خیر است. ارسطو: من افلاطون را دوست دارم ولی حقیقت را از او بیشتر دوست دارم. ارسطو (۳۸۴ ق.م-۳۲۱ ق.م) در حدود ۱۸ سالگی وارد آکادمی افلاطون شد و حدوداً ۲۰ سال در آن مکتب کسب دانش کرد و تعالیم افلاطون بدون شک در افکار او تأثیرگذار بودند. او از افلاطون با عنوان «آن مرد یگانه که نباید بدکاران نامش را به زبان آورند» یاد میکرد. ارسطو در طبقهبندی علوم زمان خود از استاد خویش پیشی گرفت و تا قرنهای متمادی بهعنوان معلم اول، مرجع نهایی مسائل فکری بود. روش فلسفی ارسطو که به «مشاء» معروف است پیروان زیادی پیدا کرد. بسیاری از فیلسوفان جهان اسلام و نیز توماس آکویناس در جهان مسیحیت مشائی بودند. ارسطو همچنین به دربار فیلیپ مقدونی رفت و تعلیم اسکندر مقدونی را به عهده گرفت.
مدرس و کارشناس ارشد عکاسی
https://srmshq.ir/lmtr50
تأمل و نوشتن دربارۀ تبعیض کاری سهل و ممتنع به نظر میرسد. چراکه از نخستین روزهای تاریخ بشر این پدیده وجودش چنان بدیهی بوده و امروز چنان بدان عادت کردهایم که میتوان گفت بسیاری اوقات دیگر نه میبینیمش و نه وجودش را حس میکنیم. تبعیض را چه در معنای عام و چه در معنای خاص اولین بار در امنترین کانون جهان_ خانوادههایمان_ و توسط والدین تجربه کردهایم و بیشک هر کسی میتواند داستانهایی از مورد تبعیض واقع شدن در دوران کودکی و در خانوادهاش بیان کند؛ اما روی دردناک سکۀ تبعیض، زمانی که از خانواده به اجتماع پا میگذاریم بیشتر خود را نشان میدهد.
در فرهنگستان معین تبعیض بهمثابه «تقسیم و جدا کردن و برتری دادن برخی افراد بر برخی دیگر» آورده شده است. این رفتار خلاف برابری و عدالت در جامعۀ هنر نیز نمود بیرونی آشکاری دارد و در طول سالیان دراز به اثبات رسیده است که هنری که خود باید در مقابل ناراستیها انقلابی عمل کند درگیر مافیاها و تبعیضهای درون مداری خود مانده است و هیچگونه اعتراضی به این امر وارد نیست.
ابتداییترین نمود این امر در تجمع کلیۀ امکانات و مراکز اصلی تولید هنر و نمایش آثار هنری در پایتخت کشور خود را نشان میدهد. در این میان تلاش هنرمند غیر پایتختنشین _و یا از دید پایتختنشینان «بچه شهرستانیها» _ برای رشد، یادگیری بیشتر و همچنین دیده شدن ناکام میماند. چهبسا هنرمندان خوشفکری که به خاطر عدم دسترسی به امکانات و ناتوانی از تأمین هزینۀ سفر مداوم به مراکز هنر مهجور مانده و راه خود را عوض کردهاند. از اینرو آنچه در شهرستانها اتفاق میافتد تنها به شکلگیری حلقههای هنری نصف و نیمبند خلاصه میشود که به خاطر کمبود اطلاعات صحیح و بهروز نبودنشان در هالهای از جهل باقی مانده و به دور همیهای سطحی تقلیل مییابند و در نهایت منحل میگردند.
از سوی دیگر وجود حلقههای مراد و مریدی پایتختنشین است که با اعطای تنها یک توصیهنامه به ابهاء مختلف هنرمندی از فرش به عرش میرسد. گالریهایی که حتی سی دی پورتفولیوی هنرمندان جدید را پیش از بررسی به سطل زباله روانه میکنند نیز روی دیگر این ماجرا هستند. در این میان نیز برخی قومیتها بر برخی دیگر رجحان مییابند مخصوصاً اگر شخص هنرمند دارای قومیتی باشد که سرمایهگذاری کلان اورینالیستها و سفارشدهندگان غربی بر آنان تمرکز داشته باشند، برای مثال در سالهای گذشته افرادی که با «قومیت کرد» وارد دنیای هنر شدهاند بیشتر از دیگران مجال دیده شدن و حضور در نمایشگاههای داخلی و خارجی یافتهاند. پس از این منظر میتوان گفت در دنیای هنری کوچک ما آنچه بیش از همه موجب تبعیض میشود برخلاف دیگر نقاط دنیا کمتر رنگ پوست و جنسیت و مذهب و تواناییهای فنی و ایدههای هنری است بلکه بیشتر مسئلۀ «نزدیکی ابعاد» است، نزدیکی از بعد مسافت، نزدیکی از بعد حلقه مریدان فلان هنرمند و نزدیکی از بعد ابعاد...